۱-یه روز یه ترکه میره تو یه مغازه خوار و بار فروشی میگه: ببخشید ۱ کیلو پنیر میخواستم.
مرده میگه ترکی؟؟.......
میگه آره از کجا فهمیدی؟؟
میگه از لهجت!!!........
ترکه واسه اینکه لهجش درست شه ۵ سال میره اروپا!
بعد از ۵ سال بر میگرده میره تو همون مغازه.....
میگه آقا ببخشید ۱ کیلو پنیر میخواستم....
مرده میگه تو ترکی؟؟
میگه از کجا فهمیدی؟؟
میگه آخه ۵ ساله اینجا بانک شده !!!
۲-لره آشغال میره تو چشمش , سر ساعت 9 میشینه دم در!!!
۱-یه روز یه ترکه میره تو یه مغازه خوار و بار فروشی میگه: ببخشید ۱ کیلو پنیر میخواستم.
مرده میگه ترکی؟؟.......
میگه آره از کجا فهمیدی؟؟
میگه از لهجت!!!........
ترکه واسه اینکه لهجش درست شه ۵ سال میره اروپا!
بعد از ۵ سال بر میگرده میره تو همون مغازه.....
میگه آقا ببخشید ۱ کیلو پنیر میخواستم....
مرده میگه تو ترکی؟؟
میگه از کجا فهمیدی؟؟
میگه آخه ۵ ساله اینجا بانک شده !!!
۲-لره آشغال میره تو چشمش , سر ساعت 9 میشینه دم در!!!
۳-به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!!!
۴-بسیجیه میره لاس وگاس ، زنگ میزنه به خانمش میگه : فکر کنم شهید شدم ؟! خانمش میگه چرا؟ میگه : آخه اینجا بهشته!!!
۵-ترکه تو سینما وسط نشسته بوده ، دست میکنه تو دماغش و حسابی تمیزش میکنه اما نه دستمال داشته نه میتونسته بلند بشه به بغل دستیش میگه : آقا لطفاً اینو دست به دست کن بمالش به دیوار
۶-یکی داشته ترکه رو میزده و هی داد میزده می کشمت اکبر، می کشمت اکبر. یکی میاد میگه چرا میزنیش؟ ترکه که داشته کتک میخورده میگه ولش کن بابا بذار بزنه من که اکبر نیستم!!!
۷-ترکه میره از ملای محل میپرسه: ببخشید حاج آقا، با کفش میشه نماز خوند؟ حاج آقا میگه: نه برادر، نمیشه. ترکه میگه: ولی من خوندم شد!!!
۸-پلیس راهنماییی جلو ترکه رو میگیره میگه: کارت ماشین گواهینامه معاینه فنی بیمه ... ترکه میگه : چیکار کنم ؟ جمله بسازم؟
۹-ترکه میخواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه،هرچی میزده کبریت مادرمرده روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه! ترکه میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد !!!
۱۰-ترکه رفت تعلیم رانندگی رفیقش پرسید چطور بود ؟ گفت : گفت خوب بود ولی مربیه خیلی مذهبی بود . هر طرف من می پیچیدم می گفت یا امام رضا یا ابوالفضل !!!